نویسنده: یونس فرهمند

موقعیت جغرافیایی مغرب اقصی، خاصه وجود برخی عوارض طبیعی، چون سلسله جبال اطلس، پراکندگی شهرها و نواحی آنجا را موجب شده بود؛ این امر حاکمان مغرب را وامی‌داشت تا جهت تسهیل در امور اداری، این قلمرو گسترده را به مناطقی تقسیم و برای هر یک از آنان امیر یا عاملی از سوی خود تعیین کنند. مرینیان نیز از دوره ابویوسف یعقوب بن عبدالحق مناطق تحت سلطه خود را به نه ناحیه تقسیم کردند. این نواحی که مشتمل بر فاس، مراکش، اغمات و تینملل، سلا، مکناسه، تازی، سجلماسه، درعه و مناطقی از اندلس بود، در دوره ابوالحسن و ابوعنان مرینی نیز باقی ماند. (1) نظر به گسترش قلمرو مرینیان و نیز دست‌اندازی پی در پی مسیحیان به قلمرو مسلمانان در اندلس، به ویژه تلاش برای مسدود ساختن معبر مغرب به اندلس، تغییراتی در اداره این سرزمین وسیع ضرورت داشت؛ از این‌رو، دست کم سه ناحیه مهم دیگر به مرکزیت تلمسان، بجایه (2) و سبته (3) به ولایات نه‌گانه افزوده شد.
در این دوره مسئولیت مناطق به تناسب اهمیت و کارکردی که در جهت تأمین اهداف سیاسی حاکمیت داشت، به نزدیک‌ترین رجال سیاسی دربار و گاه به فرزند سلطان سپرده می‌شد. صاحب القصبه بالاترین مقام در اداره یک شهر یا منطقه بود که با حکومت مرکزی ارتباطی مستقیم داشت و عامل جمع‌آوری خراج و مالیات بود و قاضی، صاحب شرطه و محتسب در رسیدگی به امور محلی، صاحب القصبه را یاری می‌کردند. (4)

پی‌نوشت‌ها:

1- ابن ابی زرع، الذخیرة السنیة، ص87.
2- پیدایش دو ولایت نخست را باید معلول سلطه مرینیان بر مغرب ادنی و اقصی دانست؛ با این همه، به وضوح روشن است که حاکمیت مرینیان بر این مناطق هیچ‌گاه تثبیت نشد. احتمالاً به همین علت بود که ابوالحسن پس از فتح تلمسان مدتی خود مسئولیت اداره شهر را برعهده گرفت و سپس به فرزندش واگذار کرد (ابن خلدون، العبر، ج7، صص340-341). به دوره ابوعنان نیز منشور امارت این شهر به ابوعثمان بن جرار، از نزدیک‌ترین یاران وی رسید؛ با وجود این، ابن جرار اعلام استقلال کرد و به سختی سرکوب شد (همو، ج7، ص372). سیاست ابوالحسن و ابوعنان در قبال بجایه و قابس و دیگر شهرهای مغرب ادنی اندکی متفاوت بود. آنان برخلاف رویه معمول، نخست امارت این نواحی را به حفصیان واگذاشتند؛ اما به دوره ابوعنان چون اهداف وی تأمین نشد، شماری از نزدیکان خود را امارت داد (همو، ج7، ص373 و پس از آن).
3- درباره کارگزار و نماینده ابوعنان در سبته نک: مقری، ازهار الریاض، صص 41-42؛ حریری، ص269؛ نیز در باب جایگاه و اهمیت این شهر در دوره مرینی نک: انصاری سبتی، اختصار الاخبار عما کان بثغر سبته من سنی الآثار، ص12-57.
4- لوتورنو، ص62؛ برای بررسی بیشتر این کارگزاران حکومتی نک: همو، ص63 و پس از آن.

منبع مقاله :
فرهمند، یونس؛ (1394)، مرینیان: سیاست، جامعه و فرهنگ در مغرب سده‌های میانه، تهران: پژوهشکده‌ی تاریخ اسلام، چاپ اول.